چمدونمو دارم می بندم
با یه طرح کهنه از دلخوشیام
باورم نمیشه باید برمو
دیگه هیچ وقت به دیدنت نیام
تو که میشناسی منو بهم بگو
مگه میشه این همه ساده برم
با تموم جاده ها عطر تو هس
بگو باید از کدوم جاده برم
شایدم دوباره باید از همون
جاده ای که تک و تنها اومدم
تک و تنها برم و یادم بره
واسه ی چی دل به این جاده زدم
من باچمدونم،آخر این جاده،منتظرت میشم
تو هم اگه دیدی،تنهایی سخته برات،بیا بمون پیشم
چمدونمو باید می بستم
واسه رفتن از همون روزی که
تو با طعنه هات میگفتی عشقت
واسه ی دنیای من کوچیکه
خونه خیلی وقته که بهم میگه
باخودت مرور کن گذشته رو
کسی اینجا به تو وابسته نبود
خودتو خسته نکن دیگه برو
Twitter
LinkedIn
Google+
RadioChavoshi
پروانه ها / حسین صفا
شال و کلان کن آسمون خیسه
چترتوا واکن گریه بارونه
حال و هوای برگ ریزون چشمامو
پاییزم نمیدونه
پروانه ها وقتی که می سوختن
تقدیرتو دوختن به تقدیرم
هر وخ دلت می گیره می سوزم
هر وخ دلت می سوزه می میرم
محبوب من چشمات به من میگن
روز جدایی خیلی نزدیکه
می ری نمی دونی که دور از تو
دنیام چقد غمگین و تاریکه
دنیای من تاریک و غمگینه
بار جدایی خیلی سنگینه
هر کس که از حالم خبر داره
از شونه هام این بارو برداره
Twitter
LinkedIn
Google+
RadioChavoshi
غیر معمولی / علی بحرینی
دوستی ساده ما غیر معمولی شد
نمیدونم اون روز تو وجودم چی شد
نمیدونم چی شد که وجودم لرزید
دل من این حسو از تو زودتر فهمید
دیگه دست من نیست، بستگی داره به تو
بستگی داره که تو تا کجا دوسم داری
بستگی داره که تو تا چه روزی بتونی
عاشق من بمونی، منو تنها نذاری
تو که باشی پیشم دیگه چی کم دارم
چه دلیلی داره از تو دست بردارم
بین ما کی بیشتر عاشقه، من یا تو
هرچی شد از حالا همه چیزش با تو
دست من نبود اگه اینجوری پیش اومد
میدونستم خوبی ولی نه تا این حد
انگاری صد ساله که تو رو میشناسم
واسه اینه اینقدر روی تو حساسم
منِ احساساتی به تو عادت کردم
هرجا باشم آخر به تو برمیگردم
Twitter
LinkedIn
Google+
RadioChavoshi
بوف کور / امیر ارجینی
دلم گرفته از دلم که از تو دوره
خاطره هات همیشه در حال عبوره
چیزی ازم نمونده و هنوز می سوزم
یاد تو مثل آتیشه مثل تنوره
دردی که از تو با منه مرد می خواد و
مردی که بی تو باشه از اهل قبوره
غباری که از تو نشسته روی قلبم
بارون چیه سیل نمی تونه بشوره
زخم که نه جدایی از تو دلخراشه
یاد تو مثل خوره مثل بوف کوره
چشمای تو دلبری کرد و دل من رفت
طفلی هنوز دنبال یک سنگ صبوره
تقصیر اون نیست نگو تقدیر نگو قسمت
قصه بی وفائی از خدا به دوره
Twitter
LinkedIn
Google+
RadioChavoshi
غم و شادی / امیر ارجینی
توی این خرابه متروکه
تو که نیستی همه چی مشکوکه
بی تو حتی به خودم مضنونم
تا ابد زندونیم زندونم
خسته از عکسهای یادگاریم
حتی از عکس خودم فراریم
بیا این خرابه را شادش کن
دل غمگینم و آبادش کن
ای غم و شادی من ، روح آبادی من
روز برگشتن تو ، روز آزادی من
با تو از من دوره
وحشت و دلشوره
تو که نیستی خونه
خونمون ویرونه
من که از دوری تو دل تنگم
دست خالی با دلم میجنگم
نمیذارم به کسی نگاه کنه
خودشو تو دل هر کی جا کنه
نمیخوام که بی تو عاشق باشه
واسه ی من آینه دق باشه
بخت خوابیده رو بیدارش کن
بیا این زندونو آبادش کن
Twitter
LinkedIn
Google+
RadioChavoshi
حریص / امیر ارجینی
نخند و با خنده هات باز منو دلخور نکن
نگو دلت با منه دیگه تظاهر نکن
ببین ازت بریدم خسته ام از دورویی
از تو برام چی مونده بجز بی آبرویی
لبت یه چیزی میگه
چشات یه چیز دیگه
من دیگه فهمیدم کدوم دروغ میگه
بهم بگو از عشق تصور تو چیه؟
وقتی که پیش منی چشات حریص کیه؟
خیانت از سر تا پای تو میریزه
تصورت از عشق چه نفرت انگیزه
Twitter
LinkedIn
Google+
RadioChavoshi
پرنده غمگین / حسین صفا
بگو چه مرگته که دوباره میخونی
دوباره بی فایدس خودت که میدونی
بگو چه مرگته که بازم پر از حرفی
سراپا آتیشی تو این شب برفی
هنوز منتظری بیاد و یار تو شه
بهار تو مرده دلت چقدر خوشه
پرنده ای اما اسیر کوچ خودت
همیشه هم میرسی به هیچ و پوچ خودت
نگاه به آینه بکن چقدر شکسته شدی
شکستنت اما چه بد شکسته شدی
سحر تو راه و تو دوباره بی تابی
چه مرگته دل من چرا نمیخوابی
نگو بهار چی شده پرنده غمگین
برای هیچ کی نخون به پای هیشکی نشین
Twitter
LinkedIn
Google+
RadioChavoshi
زیبایی / امیر ارجینی
از خودم میپرسم از چی نفرت داره
چی ازم فهمیده که ازم بیزاره
اما باز فکر میکنم شاید اصلا نمیخواد
کسی عاشقش بشه کسی پا به پاش بیاد
واسه این تنهایی بهت اصلا نمیاد که مقصر باشی
تو با این زیبایی نمیتونی از عشق متنفر باشی
شاید از من یا نه، از همه بیزاره نمیخواد درک کنه یکی دوسش داره
اما باز فکر میکنم شاید این تقدیره
که داره چشماشو از چشم من میگیره
Twitter
LinkedIn
Google+
RadioChavoshi
بادبادکای رنگی / امیر ارجینی
بچه بودم بادبادکای رنگی
دلخوشی هر روز و هر شبم بود
خبر نداشتم از دل آدما
چه بی بهونه خنده رو لبم بود
کاری به جز اَلک دولَک نداشتم
بچه بودم، به هیچی شک نداشتم
بچه بودم غصه وبالم نبود
هیشکی حریف شور و حالم نبود
بچه که بودم آسمون آبی بود
حتی شبای ابری مهتابی بود
بچگی و بچگی و تموم شد
خاطره های خوش رو دست من مُرد
تا اومدم چیزی ازش بفهمم
جوونی اومد اونو با خودش بُرد
Twitter
LinkedIn
Google+
RadioChavoshi
کافه های شلوغ / حسین صفا
آخ که چقدر خوبه قدم زدن با تو
چه خوب و آفتابیه هوای من با تو
تو کافه های شلوغ گوش دادن به صدات چه لذتی داره
تو خلوت کوچه گرفتن دستات چه لذتی داره
بازم اجازه بده بهت سلام کنم نگو باهام قهری
با اینکه میدونم تو بی اجازه ترین عاشق این شهری
تو غربت خونه جز من دیوونه کی غصه تو رو خورد
شبای تنهایی بدون لالایی چجوری خوابت برد
آخ که چه دلگیره هوای من بی تو
چقدر نفس گیره قدم زدن بی تو
تو خلوت کوچه گرفتن دستات همش دروغه… دروغ
چقدر ادامه بدم به گم شدن تو این خیابونای شلوغ
جز من دیوونه کی وقتی حس میکنه که داره میمیره
حتی واسه مردن از توی دیوونه اجازه میگیره
چراغای رنگی آدمای سنگی سرفه و دلتنگی
تو کافه خالی یه استکان چایی کنار تنهایی